با تاخیری نسبتا زیاد دوباره سلام
 اندر احوالات این روزهای ما با آقا معین گل...
من:معین جان پسرم، وقتی شعله ی بخاری زرد بسوزه نشانه ی چیه؟ (سوال علومشون بود که جوابش میشد، یعنی داره گاز سمی تولید میکنه)
معین: نشانه ی شیطان پرستی!!!
من: :؟؟؟؟؟؟
باباش: :)))))))))))))))

سلامممممممم بعد از مدت ها یاد وبلاگ معین جونم افتادم . شرمنده مامانی خیلی سرم شلوغ بود پسر نازم..

مهد معین چند وقت پیش بهمون گفت که یه بطری برداریم و تزیینش کنیم

هر موقع که معین کار خوبی انجام داد چند تا دونه نخود و لوبیا بندازیم توش ؛ تا بچه تشویق بشه.

اسمشو گذاشتن "بانک خوبی"

منم که حسابیییییییی سرم شلوغ بود و اونقد درگیر کارای آتلیه بودم اصلا فرصت نکردم کاردستی معین جونمو بسازم 

تا اینکه دیروز مهدشون بهشون گفتن که بانک خوبی تون رو بیارید ..

من بی چاره هم ساعت 10 که از آتلیه برگشتم شروع به ساختن بانک خوبی کردم

 بلاخره ساعت 1 صبح  آقا خروسه ساخته شد :)

قوقولی قوقوووووو..

اینم عکس آقا معین تو حیاط مهد
عخی بچه ام ذوق کرده

عاشقتم معین جون 

وقتی بچه تو آتلیه عروس بزرگ بشه نتیجه اش این میشه! :دی

زمستان 92 حرم مطهر . صحن جمهوری

0

معین با گریه: چقدر خوشحال شدم به بابا حسین زنگ زدی خیلی دلم واسش تنگ شده بود..
من: اگه خوشحال شدی چرا داری گریه میکنی! همه وقتی خوشحال میشن میخندن گریه نمیکنن که!!!

معین: نهههههههه  ندیدی باب اسفنجی و پاتریک وقتی خوشحال میشن گریه میکن!! تازه شم وقتی  گریه میکنن هی هی  اکشاشون(اشکاشون) مث قبل(قلب) میشه میره تو آسمون !! 

تصویر:  آخر تابستون 93 میدون احمد آباد

مهرماه 93 باغ ملی