معین با گریه: چقدر خوشحال شدم به بابا حسین زنگ زدی خیلی دلم واسش تنگ شده بود..
من: اگه خوشحال شدی چرا داری گریه میکنی! همه وقتی خوشحال میشن میخندن گریه نمیکنن که!!!
معین: نهههههههه ندیدی باب اسفنجی و پاتریک وقتی خوشحال میشن گریه میکن!! تازه شم وقتی گریه میکنن هی هی اکشاشون(اشکاشون) مث قبل(قلب) میشه میره تو آسمون !!
تصویر: آخر تابستون 93 میدون احمد آباد
مهرماه 93 باغ ملی
تاریخ : شنبه 93/8/3 | 10:14 عصر | نویسنده : معین کارگر | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.